.

.

#نفوذ

در اسلام نقطه اصلی و محوری برای اصلاح عالم، اصلاح نفس انسانی است، همه چیز از اینجا شروع می شود. قران کریم به آن نسلی که میخواهد در تاریخ تغییری ایجاد کنند، میفرماید خودتان را مراقبت کنید، به خودتان بپردازید و نفستان را اصلاح و تزکیه کنید. اگر اسلام تبلیغش با تزکیه نفس شروع نمی شد، اصلا گسترش پیدا نمی کرد و جهادی رخ نمی داد.

آقای جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم پس از تذکرات فراوان از مجلس و نهادهای گوناگون باز این هفته در جمع خبرنگاران واکنش های تامل برانگیزی از خود بروز دادند. وی در پاسخ به سول یکی از خبرنگاران در باره فیلم رستاخیز گفتند که بنا به حرمتی که برای مراجع داریم چهره حضرت عباس(علیه السلام) و حضرت علی اکبر(علیه السلام) پوشانده میشود و اگر همچنین اتفاقی نیفتد، مورد مهلکی نیفتاده است. که به نظر نگارنده  اولا شما در ابتدا این حرمت را باید برای سقای کربلا و حضرت علی اکبر( علیه السلام) قایل باشید، ثانیا مشکلات فیلم رستاخیز فقط در باب آشکار بودن چهره مبارک این جوانمردان نیست، بلکه این فیلم مشکلات تاریخی عدیده ای دارد و بعضا تحریف های تاریخی مخصوصا در باب شخصیت های وارسته واقعه عظیم و پر درس عاشورا دارد، ثالثا با توجه به اینکه شما متخصص در امور دینی نیستید، پس به مثابه آن نمیتوانید در مورد مهلک نبودن قضیه تصمیم بگیرید و این همان بی حرمتی به علما بزرگوار است. 

امیرالمومنین علیه السلام در خطبه 216 نهج البلاغه، بحثی کلی در مورد حقوق می کنند و می فرمایند: «حقوق همواره طرفینی است. از جمله حقوق الهی حقوقی است که برای مردم بر مردم قرار داده است، آنها را چنان وضع کرده که هر حقی در برابر حقی دیگر قرار می گیرد، هر حقی به نفع یک فرد و یا یک جمعیت موجب حقی دیگر است که آنها را متعهد می کند. هر حقی آنگاه الزام آور می گردد که دیگری هم وظیفه خود را در مورد حقوقی که بر عهده دارد انجام دهد.» پس از آن چنین به سخن ادامه می دهد: «و اعظم ما افترض سبحانه من تلک الحقوق حق الوالی علی الرعیه، و حق الرعیه علی الوالی، فریضه فرضها الله سبحانه لکل علی کل، فجعلها نظاما لالفتهم، و عزا لدینهم، فلیست تصلح الرعیه الا بصلاح الولاة، ولا تصلح الولاة الا باستقامه الرعیه، فاذا ادت الرعیه الی الوالی حقه، وادی الوالی الیها الرعیه حقها عز الحق بینهم، و قامت مناهج الدین، و اعتدلت معالم العدل، و جرت علی اذلالها السنن، فصلح بذلک الزمان، و طمع فی بقاء الدوله، و یئست مطامع الاعداء؛ بزرگ ترین حق از این حقوق که خدای سبحان قرار داده حق فرمانروا بر رعیت و حق رعیت بر فرمانروا است، حق واجبی که خدای سبحان برای هر یک بر دیگری واجب نموده و رعایت این حقوق را مایه نظام الفت و عزت دین آن ها ساخته، از این رو نه افراد رعیت بدون درستی و خوش رفتاری فرمانروایان سامان می یابند و نه فرمانروایان بدون استقامت و پای مردی رعیت موفق به اجرای امور می شوند. پس هرگاه رعیت حق فرمانروا را گزارد و فرمانروا نیز حق رعیت را داد، حق میان آن ها عزت یابد و برنامه های دین عملی شود و نشانه های عدالت برپا گردد و سنت ها بر مجرای خود راه افتد، در نتیجه زمانه رو به صلاح و خوشی گذارد و امید به پایندگی دولت رود و طمع دشمنان به یاس و نومیدی مبدل گردد».


بار دیگر خداوند متعال توفیقی دوباره به ما بخشیدند و منت نهادن تا دگر بار سخنان گوهر بار امام ولایت مدارمان را بشنویم تا انشاءالله سر مشق یک سال دیگر از عمرمان قرار دهیم.

فرآیند تحقق اهداف انقلاب اسلامی بنا به سخنان مقام معظم رهبری امام خامنه ای(مد ظله العالی) پنج وهله دارد که عبارتند از:

در نخستین روز سال جدید رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای(مد ظله العالی) در مشهد مقدس در بیانات گوهر بارشان در وهله اول به تبیین شاخص های شکل دهنده یا هندسه نظام اسلامی پرداختند.

منظور از مهندسى نظام اسلامى تبیین و ترسیم چارچوب کلى و محورى نظام اسلامى در ابعاد مختلف سیاسى , اقتصادى , فرهنگى , اجتماعى و . . . به منظور حفظ هویت اصیل نظام و پرهیز از روزمرگى و دور افتادن و انحراف از آرمانها و خطوط اصیل انقلاب اسلامى و ارائه الگویى روشن فراروى بشریت در مقابل الگوهاى غربى است که ناتوانى آنها در اداره امور انسانها آشکار گشته است .

اگر نگاهی به تعریف مهندسی نظام اسلامی بیاندازیم،برخی از اهداف الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مثل مقابله با الگوهای غربی کاملا مشهود است.

الگویی که باید بر مبنای آن حرکت به سمت آرمان ها و پیشرفت با محوریت فرهنگ و بر مبنای شاخص های اسلامی باشد،نه مبتنی بر تفکر مدرن توسعه گرای وارداتی از غرب.

پس از نه روز مذاکره  بسیار فشرده و تلاش های فراوان فرزندان انقلاب در سیزده فروردین بیانیه ای  در دانشگاه پلی تکنیک  شهر لوزان سوییس توسط محمدجود ظریف و موگرینی قرایت شد.

در سالی که به واسطه فرصت ها و چالش های پیش رو به نام " دولت و ملت، همدلی و همزبانی" نام گرفت.اولین میدان آزمون برای تحقق این شعار فراهم آمده است. مذاکرات فشرده لوزان و با صدور بیانیه مطبوعاتی آن افکار عمومی دنیا را درگیر خود کرد. جو ناشی از مذاکرات طوری بود که طرف های درگیر موضوع دو جریان صفر و یکی را شکل دادند. عده ای توافق (بخوانید بیانیه یا چار چوب مفهومی) را کوبیدند و بعضی آن را آنقدر ارج نهادند که انگار به آرمان هایشان رسیده اند.

عده ای به دفاع از هر آنچه مربوط به مذاکرات هسته ای است میپردازند و همچنین عده ای مخالفت با هر آنچه  در مذاکرات است. در این بین خود مذاکرات هم مهم نیست و صرفا مخالفت این دو گروه مهم میگردد. عده ای هم در این بین میگویند صبر کنیم تا ببینیم رهبری چه می فرمایند. که امام خامنه ای در اول مرداد سال نود و سه در دیدار دانشجویان به این سخن پاسخ داده اند:

"نسبت به اشخاص، نسبت به جریان ها، نسبت به سیاست ها، نسبت به دولت ها موضع داشتت باشید،نظر داشته باشید. این جور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبری درباره فلان شخص ، یا فلان حرکت، یا فلان سیاست چه موضعی اتخاذ میکند که بر اساس آن، شما هم موضع گیری کنید؛ نه اینکه کارها را قفل خواهد کرد.رهبری وظایفی دارد، آن وظایف را اگر خدای متعال به او کمک کند و توفیق بدهد، عمل خواهد کرد؛ شما هم وظایفی دارید؛ به صحنه نگاه کنید، تصمیم گیری کنید؛منتها معیار عبارت باشد از تقوا؛معیار ،تقوا باشد،"

البته این فضا، برای ما یک فرصت است.برای محک زدن میزان تقوا بالاخص تقوای سیاسی است.

حال بعد از ان مقدمه به سراغ بحث اصلی برویم.

اگر نگاهی هر چند کوتاه به تاریخ صدر اسلام و تبارشناسی جریان های منحرف در آن برهه بیاندازیم،کاملا جرقه های اسلام هراسی و در مرحله بعد مسلمان ستیزی بر ما آشکار میگردد.حال از آن روزگار چهارده سده میگذردو همان افکار نژادپرستانه و شرک آلود پابرجاست.این در حالیست که سردمداران امروزی آن روزگار مدعی هستند که دیگر صاحب آن تفکرات نیستند و خصومت در وجودشان موج نمی زند ولیکن درست برعکس ادعاهایشان از رفتار گذشتگان خود رونوشت برمی دارند.

پروژه اسلام هراسی غرب با هدف عدم امکان شناخت مردم غرب از اسلام حقیقی کلید خورده است.سردمداران این پروژه می خواهند مردم با اسلامی غیر حقیقی و پر از الحاقات بیهوده آشنا شوند.آنها می دانند اگر مردمشان با اسلام حقیقی آشنا گردند،دیگر مبنای پوچچ لیبرالیسم و کمونیسم بر همگان آشکارتر میگردد.

شانزده آذر سالروز استکبارستیزی و نیکسون کشی در افکار دانشگاهیان ایران اسلامی و مبدا انقلاب         است.شانزده آذر روز سینه سپرکردن در برابر صلح نا صلح توحش آمیز آمریکاست. شانزده آذر را روز دانشجو نامیدند به این دلیل که  سه شهید جوینده دانش بودند که  قربانی همین دانشجو بودن و روحیه استکبار ستیزانه خود شدند.اگر این سه نفر مقلد محض غرب بودند به چنین سرنوشتی دچار نمی شدند.اگر از نظر مصلحان متوحش بچه های خوبی بودند و  هر آن چه که توسط اساتید غربزده به آنان تعلیم میشد را بدون چون و چرا می پذیرفتند و چون ضبط صوت توجیهات  کودکانه آنان را ضبط کرده و سپس برای نسل آینده پخش می کردند

علم و دانش یک کشور باید در فضای آرام و متعادل رشد و توسعه پیدا کند،حرکت علمی در دانشگاه ها وقتی می تواند به وجود آید که دارای آرامش سیاسی باشند.البته به این معنا نیست که دانشجو سیاسی نباشد،بلکه سیاست زده نشود.تبدیل دانشگاه به باشگاه سیاسی سم مهلک برای حرکت علمی کشور است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با تاکید بر اینکه مبنای تشخیص مصلحت نظام این است که اگر مصلحتی برای نظام تشخیص داده شود، این مصلحت می تواند قانون اساسی و فتاوای شرعی را دور بزند و چنانکه لازم بود نظرات شورای نگهبان را دور بزند.برای یافتن سخنان هاشمی نگاهی به تاریخچه و وظایف و فلسفه وجودی مجمع می اندازیم.

مجمع تشخیص مصلحت نظام در تاریخ 17/11/1366 از سوی حضرت امام و براساس اختیارات ولی فقیه به منظور حل اختلاف بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان به وجود آمد و سپس با ارجاع برخی معضلات به آن مجمع جهت بررسی راه حل ها وظایفش گسترده تر شد تا در سال 1368 که در بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی، با توجه به اهمیت وظایف و ظرفیت های آن در متن قانون اساسی قرار گرفت. با نگاه به وظایف مجمع تشخیص مصلحت نظام بر اساس قانون اساسی درمیابیم که مجمع تشخیص مصلحت نظام رأساً حق قانون گذاری به جزء در موارد اختلافی ندارد. شایان ذکز است که طبق نظر تفسیری شورای نگهبان « مجمع تشخیص مصلحت نظام نمی تواند مستقلاً در موارد قانونی مصوبه خود تجدیدنظر کند... « و حتی » در مقام توسعه و تضییق مصوبه خود، مستقلاً نمی تواند اقدام کند... » ( حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، دکتر هاشمی، سید محمد، نشر دادگستر، چاپ سوم 1377، ص 666. )