#نفوذ
در اسلام نقطه اصلی و محوری برای اصلاح عالم، اصلاح نفس انسانی است، همه چیز از اینجا شروع می شود. قران کریم به آن نسلی که میخواهد در تاریخ تغییری ایجاد کنند، میفرماید خودتان را مراقبت کنید، به خودتان بپردازید و نفستان را اصلاح و تزکیه کنید. اگر اسلام تبلیغش با تزکیه نفس شروع نمی شد، اصلا گسترش پیدا نمی کرد و جهادی رخ نمی داد.
انقلاب ما نتیجه همین تزکیه و به برکت صفا، اخوت، خلوص ، کار برای خدا، کنار گذاشتن منافع مادی و شخصی و با مقاومت پیروز شد و انتشار یافت.
یک نهضت بزرگ اگر بخواهد فراگیر شود و با قبولی نخبگان، زبدگان و خواص جوامع رو به رو شود، باید با حرف نو و اندیشه جدید به صحنه بیاید. این جریان که امروز در جهان اسلام به وجود آمده، سرچشمه اش نهضت عظیم انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی است، که نشانه ها و حقایق آشکار آن، سخنان، سیره و تفکر امام بود که باعث شناخته شدن انقلاب و بیداری در جای جای جهان و رشد امیدها در قلب مسلمانان شد.
اهمیت انقلاب اسلامی و علت اینکه لرزه بر اندام مکاتب دنیا ایجاد کرد، این نبود که یک حکومتی را سرنگون کرد؛علت این بود که یک منظومه فکری نو و اصیل را به دنیا عرضه کرد و امروزه همچنان این منظومه فکری در حال پیشرفت است. با تمام تلاشی که دشمنان سعی در کتمان کردن این تفکر لرزه افکن داشتند، باز نظاره گریم که به حول و قوه الهی، این فکر دست به دست می گردد و بسیاری از دل ها در دنیا مجذوب آن می شوند و دل ها هنوز هم متوجه این منظومه است.
درست مقابل واژه انقلاب اسلامی، استکبار است. استکبار معنای وسیعی دارد. در قرآن هم مشتقات و شاخه های آن به کرار به کار رفته است. استکبار غیر از تکبر است. تکبر یک صفت قلبی و روحی است، یعنی انسان خود را برتر از دیگران بداند. واژه استکبار بیشتر به جنبه عملی تکبر اشاره دارد.
معنای استکبار جهانی این است که دولت ها و قدرت هایی در جهان هستند که نسبت به ملت های دیگر کبر می ورزند و رفتار استکباری از خود نشان می دهند. ثروت آنها را می برند، در حکومت های آنها دخالت می کنند، در سیاست های آنها اعمال نظر میکنند و در مراحل تصمیم گیری و تصمیم سازی شان قد علم میکنند و آنها را به این سو و آن سو میکشند. و این همان نفوذ است.
استکبارستیزی نه برخوردی متعصبانه با یک ملت مستقل و به نوعی ملی گرایی افراطی است، بلکه استکبارستیزی یعنی مقابله و برخورد با یک فرهنگ خاص که ما آن را فرهنگ استکباری می نامیم. انقلاب اسلامی در برابر یک نظام فاسد جهانی و رهبران زوزه کش آن قرار گرفته و به همان اندازه که برای نجات محرومان جهان از سلطه استکبار تلاش می کند، به ترویج ظلم ستیزی و برافراشتن پرچم حق نیز می پردازد، که باز یکی از حداقل وجوهات استکبار ستیزی مقابله با نفوذ است.
مکتب استکبار ستیزی و فرهنگ استکبارگرایی اکنون مقابل یکدیگر واقع شده اند. در این رویارویی اگر استکبارگرایی پیروز شود، شاهد نابودی دنیا و زوال انسانیت و حذف خداوند از زندگی عالمیان خواهیم بود. انقلاب اسلامی استقلال فکری دارد و صاحب مبناست و این نباید تحت تاثیر کلیشه های فکری مستکبرین قرار بگیرد.
توطئه ی استکبار علیه دنیای اسلام علی الخصوص منطقه غرب آسیا از دیرباز تا به الان وجود داشته است. یک روز انگلیس، یک روز آمریکا، در یک دوره فرانسه و پدرخوانده همه اینها صهیونیزم جهانی از سالها پیش نسبت به این تفکر احساس خطر کردند و با روشهای گوناگون سعی در تضعیف و برچیدن این تفکر داشتند. انقلاب اسلامی ایران سدی بر تفکر توطئه گر آنها شد و این باعث شد که یک مسیر دیگر را انتخاب کنند. فشارها را شروع کردند، محور فشارها هم جمهوری اسلامی ایران بود. که تا به الان ۳۵ سال است که زیر فشارهای دشمن هستیم و به این قضیه عادت کرده ایم. تهدید، تحریم، فشار امنیتی و… چیزهایی نبود که یک ملت عادی بتواند به راحتی دوام بیاورد، ولی نظام جمهوری اسلامی ایران نه تنها تاثیری نپذیرفت، بلکه به شکوفایی رسید و زودتر مراحل رشد را طی کرد.
نقشه و توطئه ی دشمن در مناطق مورد نظرش، عمدتا بر چند پایه استوار است، که یکی از آنها نفوذ است. آنها می خواهند در کشورهای اسلامی و در کشورهای منطقه نفوذ پیدا کنند. همان طور که مستحضرید آبروی بر آب استکبار در منطقه بر باد رفته است و وی درصدد بازسازی آن است. در شرایط کنونی که در دوران پس از توافق هسته ای یا به اصطلاح پسا توافق هسته ای به سر می بریم، آن ها به خیال خام خودشان و اندیشه ناپاکشان فکر کرده اند که زمینه حضور و عرض اندامشان بیشتر از گذشته نمود پیدا کرده است. که این نشان از ساده اندیشی دشمن دارد. اما مسئولین ما نباید در برابر دشمن، سادگی کنند و ناخواسته و یا از عمد، درخواست دشمن مبنی بر پاک کردن حافظه تاریخی ملت را به سرانجام برسانند و زمینه های نفوذ دشمن را فراهم سازند. بدون هیچ مقدمه ای، دشمن تحریف خط و تفکر امام و برچیدن آن را از ذهن ملت و مسئولین و چه بسا انقلاب را بهترین راه نفوذ می انگارد. چرا که مشی امام، مشی انقلاب است و تحریف آن، تحریف انقلاب و نظام است و این چیزی است که دشمن می خواهد و همیشه در صدد آن بوده است. نویسنده مقصودی ندارد جز اینکه نفوذ، موردی نیست که در اندک زمانی اتفاق بیفتد، که یا دشمن برای نفوذ برنامه ای بلند مدت میریزد و یا اینکه از کاتالیزور یا بهانه ای مثل توافق هسته ای استفاده میکند، چه بسا که دشمن از هر دو راه در حال تلاش است و باز مساله ای به اسم بصیرت رخ نمایی میکند. و الله بصیر بما یعملون
