رفتارها و استانداردهای چندگانه آمریکا سبب شده است که طی سالهای اخیر، ننگ جنایتهای بیشماری بر پیشانی نظام سلطه باقی بماند. رفتار آمریکا در قبال ملتها و دولتهای مختلف به عنوان کشوری که همواره در تلاش برای دیکته کردن سیاستهای خود به کشورهای مختلف دنیاست، خودبهخود موجب پدیدار شدن تناقضات بزرگی میشود.
آمریکاییها سالهاست که خود را مدافع حقوق بشر معرفی میکنند و جالب اینجاست که همین داعیه داران اولین نقض کنندگان حقوق بشر و حریم انسانها هستند. دولت امریکا، علیرغم اینکه در گستره بین الملل، ژست دفاع از حقوق بشر را به خود می گیرد و جنگ های خانمان براندازی را در راستای استیفای حقوق بشر، به راه می اندازد، اما خود دچار تناقض گویی های فراوانی، در مورد حقوق بشر است. نقض حقوق بشر از طرف دولت امریکا، فقط به جهان سوم و خاورمیانه منحصر نیست، بلکه حقوق فردی و اجتماعی افراد در داخل آن کشور نیز به چپاول می رود. دولت آمریکا همواره خود را حامی حقوق بشر به جهانیان معرفی میکند و موارد نقض حقوق بشر در سایر کشورها را از زاویه منافع ملی خود به سایر ملل گوشزد میکند، اما در عمل خود یکی از نقضکنندگان فاحش حقوق بشر به شمار میآید.
آمریکا تنها ادعای مبارزه با تروریسم را در افکار جهانیان میپروراند ولی خود اقدامات تروریستی هولناکی علیه صدها و یا به عبارتی شفافتر هزاران نفر در عراق، افغانستان، سوریه و غیره انجام میدهد. اعمال شکنجه در زندانهای ابوغریب و گوانتانامو از موارد عمده نقض هنجارها و موازین بینالملل حقوق بشر از جانب آمریکاست. این موارد ناقض حقوق بشر بارها توسط سازمانها و مجمع حقوق بشری مورد انتقاد قرار گرفته اما پاسخ دولت ایالات متحده همواره به نهادهای بینالمللی و منطقهای از موضع برتری و قلدرمآبانه و خود را معاف از پایبندی به این موازین قلمداد نموده و از ارائه پاسخهای قانع کننده خودداری ورزیده است. در مقابل، سازمان ملل نیز هیچ گونه قطعنامه الزامآور علیه این گونه اقدامات ضد انسانی صادر نکرده است. برخورد آمریکاییها با سایر ملل از این حیث طبیعی است چرا که آنها در طول تاریخ حتی در حق مردم آمریکا نیز جفا کردهاند.قلدری صفتی، تجاوز گری و قربانی کردن دیگران، جزء اصلیترین مؤلفههای بقای دولت ایالات متحده آمریکاست که بنای آن براساس نابودی دیگران بهوجود آمده است
گاهی نیز نوع رفتار دولت آمریکا با افراد بازداشت شده به بهانه مبارزه با تروریسم یا حتی معضلات داخلی آمریکا نشان از ضعف شدید نظام قضایی این کشور در تطابق با معیارهای بینالمللی دارد. این تناقض زمانی آشکار میشود که آمریکا از حربه عدم رعایت حقوق بشر توسط دشمنانش برای محکوم کردن آنان به جهانیان استفاده میکند.
پارادوکس موجود در سیاست خارجی و موارد گسترده عدم رعایت حقوق بشر در داخل امریکا، این پرسش را مطرح می کند که چگونه این دولت می تواند دیگر حکومت ها را به رعایت حقوق بشر دعوت کند، در حالی که خود بیش از هر کشور دیگر، ناقض حقوق بشر است؟ کشوری که با حربه های نظامی گری، تبعیض نژادی، و رسانه ای، چالش های بسیاری را در کره زمین به وجود می آورد، چگونه منادی توسعه دموکراسی و احقاق حقوق بشر است؟