.

.

از موضوعات بسیار مهمی که امروزه در جوامع انسانی مطرح می شود، بحث حقوق بشر است، در حالی که در اسلام و قرآن کریم  1400سال قبل موضوع حقوق بشر به شیوه ای کاملا ارزشی و درست مطرح شده و حقوق بشر به عنوان اساسی ترین اصل انسانی مورد توجه قرار گرفته است؛ از این رو، در آیات متعددی از قرآن به این مسئله اهمیت داده شده است.

به نظر می رسد اساسی ترین عامل برای موضوع حقوق بشر این است که خداوند متعال انسان را دارای مقام کرامت می داند و با توجه به اینکه کرامت انسان در قرآن جایگاهی رفیع دارد، می تواند مبنای همه ارزش های بشری قرار بگیرد.

آنچنان که امیرالمومنین علی (علیه السلام) در نامه به مالک اشتر فرمودند: «کسانی که بر آنها حکومت می کنید برادران دینی تو هستند و از نوع بشرند و حقوق انسانی دارند و باید حقوق بشری آنها مورد توجه قرار بگیرد.»

وقتی قرآن کریم از حقوق بشر سخن می گوید، دیگر سیاه و سفید، جنسیت، روستایی و شهری بودن، باسواد و بی سواد بودن و ... در آن اثر ندارد بلکه انسان ها از هر جنس، قوم و نژاد را شامل می شود.

در فلسفه غرب سالهاست که انسان از ارزش و اعتبار افتاده است. سخنانی که در گذشته درباره انسان و مقام ممتاز وی گفته می شد و ریشه همه آنها در مشرق زمین بود، امروز در اغلب سیستم های فلسفه غربی مورد تمسخر و تحقیر قرار میگیرد. انسان از نظر غربی تا حدود یک ماشین تنزل کرده است، روح و اصالت آن مورد انکار واقع شده است. اعتقاد به علت غائی و هدف داشتن طبیعت یک عقیده ارتجاعی تلقی می گردد. در غرب از اشرف مخلوقات بودن انسان نمی توان دم زد.

از نظر برخی فلسفه غربی، انسان ماشینی است که محرک او جز منافع اقتصادی نیست، دین و اخلاق و فلسفه و علم و ادبیات و هنر همه رو بناهائی هستند که زیر بناء آنها طرز تولید و پخش و تقسیم ثروت است، همه اینها جلوه ها و مظاهر جنبه های اقتصادی زندگی انسان است. خیر، اینهم برای انسان زیاد است. محرک و انگیزه اصلی همه حرکتها و فعالیت های انسان عوامل جنسی است، اخلاق و فلسفه و علم و دین و هنر همه تجلیات و تظاهرات رقیق شده و تغییر شکل داده عامل جنسی وجود انسان است.

آنچه شایسته طرز تفکر غربی در تفسیر انسان است، اعلامیه حقوق بشر نیست. بلکه همان طرز رفتاری است که غرب عملا درباره انسان روا می دارد، یعنی کشتن همه عواطف انسانی، به بازی گرفتن ممیزات بشری، تقدم سرمایه بر انسان، اولویت پول بر بشر و...

از فردای پایان جنگ جهانی دوم، تمام مردم جهان و دولت ها، که از جنگ و کشتار به ستوه آمده بودند، در صدد تشکیل سازمان ملل برآمدند. از یک سو، بخشی از این سازمان، متولی حقوق بشر شد و منشوری را در سال 1948 به تصویب رساند که مشتمل بر یک مقدمه و 30 ماده می باشد. این منشور به انواع آزادی های فردی، نژادی، مذهبی، برابری و کرامت انسان ها می پردازد.

تفاوت اصلی حقوق بشر در اسلام با حقوق بشر در غرب در مبنا است، از نظر قرآن کریم بشر موجودی الهی است که همه آفرینش برای او وضع شده و باید به همه مراتب کمال الهی دست یابد؛ از سوی دیگر بشر موجودی دارای دو بُعد مادی و معنوی است که همین مسئله تفاوت دارد با نگاه غرب که انسان را موجودی صرفا مادی و طبیعی می داند.

در حقوق بشر غربی که مبنا و زیربنای آن مادی و غیرالهی است، به طور قاطع احساس مسئولیتی وجود ندارد و چنین تضمینی نیست که اگر کسی به قدرت رسید، احساس مسئولیت بیشتری در قبال بشر داشته باشد لذا امروز کاملا بحث انحراف از حقوق بشر در غرب مشاهده می شود و در واقع ابزاری برای سرکوبی بشر است، چنین رویکردی انحراف از حقوق بشر است یعنی حقوق بشر امروز ابزار سرکوب است نه حمایت از انسان ها.

تاریخ حقوق بشر در قاره های اروپا و امریکا فصلی تاریک در تاریخ تمدن بشر است. در طول دو قرن گذشته، کشورهای استعماری غرب مانند انگلیس، امریکا، هلند، اسپانیا، ایتالیا، آلمان، بلژیک و... همیشه از طریق اعمال سیاست های استعماری و ظالمانه خود در ردیف پایمال کنندگان حقوق بشر بوده اند. کشتن مردم بومی و بی گناه امریکا (سرخپوستان) به دست مهاجران اروپایی و دولت ایالات متحده، نابود کردن زبان و فرهنگ مردم بومی امریکای لاتین توسط اسپانیایی ها و پرتغالی ها، حمله وحشیانه هلندی ها به مردم جزایر اندونزی، ظلم و ستم انگلیسی ها به مردم هند، قتل هزاران آفریقایی توسط اروپایی ها- به ویژه بلژیکی ها- در نتیجه اشغال کشورهای آفریقایی مانند کنگو، تیرباران و کشتن هزاران مسلمان توسط استعمار فرانسه در شمال آفریقا، مغرب، تونس و الجزایر تا حوادث فاجعه آمیز سایان اخیر در راستای اسلام ستیزی در کشور های منطقه و غیره، که مجالش در این نوشته نمیگنجد تا این کارنامه ننگین دیده شود. نقض حقوق بشر در سطح ملی و کشوری با نقض حقوق بشر در سطح بین المللی و جهانی یک رابطه مستقیم داشته است. به گونه ای که می توان نقض حقوق بشر توسط قدرت های استعماری بزرگ را یکی از علل ظهور دیکتاتوری ها در سطح ملی دانست.

رسانه های غربی با واژه حقوق بشر برای نیل به اهداف خود زیاد بازی میکنند، اینها هر زمان به بهانه ای از واژه حقوق بشر برای نیل به اهداف خود استفاده می کنند، مواقعی مجازات قصاص را غیر انسانی و ضد حقوق بشر خواندند در حالی که اصل مجازات  قصاص ضمانت اجرای بزرگترین حق انسان یعنی حق حیات است.به نظر می رسد رسانه های غربی و سیاستمداران آن بیش از آنچه دغدعه حقوق بشر داشته باشد، این کلیدواژه را تبدیل به ابزار سیاسی ساخته اند.و واقعا  ماجرای حقوق بشر غریب است. 

عراق در آن سالها به ما حمله کرد ، اما مدعیان حقوق بشر....

مستکبران به  بهانه صدام عراق را به خاک و خون کشیدند، اما مدعیان حقوق بشر...

زنان و کودکان صبرا و شتیلا و هزاران مسلمان دیگر  را به خاک و خون کشیدند، اما مدعیان حقوق بشر...

غزه و بحرین و یمن و عراق و سوریه که دیگر جای خودشان را دارند.  

اما وقتی یک سگ مهره های کمرش جا به جا میشود و یا یک سرباز اسرائیلی به درک واصل میشود یا اسیر انگار جهان به آخر خط رسیده آن موقع همین مدعیان از خواب غفلت می پرند و جایزه صلح نوبلشان را میگیرند و مهر بر جنایاتشان میزنند. 

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.