رویکرد تمدنی بدین معناست که مهدویت را ناظر به شکل دادن یک تمدن بدانیم. به بیان دیگر در رویکرد تمدنی، مهدویت ناظر بر یک اتفاق مقطعی برای برپایی حکومت عدل جهانی نیست؛ بلکه ناظر بر روی کار آمده یک تمدن الهی به جای یک تمدن غیر الهی است و آنچه که انبیای بزرگ الهی از روز نخست هبوط آدم تا قیام نوح و دیگر انبیای پیگیر آن بودهاند، مقدمات تشکیل این حاکمیت تمدنی بوده است.
ضرورت رویکرد تمدنی و راهبردی به مهدویت
اگر ما از انتظار ظهور امام عصر(ع) سخن میگوییم و اگر داعیهدار زمینهسازی برای ظهور هستیم، باید رویکردی تمدنی به مهدویت داشته باشیم و در واقع به گونهای راهبردی به مهدویت بپردازیم.
پیش از انقلاب رویکرد منفعلانه بر مباحث مهدویت حاکم بود
تا پیش از انقلاب رویکرد منفعلانه بر مباحث مهدویت حاکم بود، به طوری که انتظار داشتیم تا وقتی که اقدامی انجام ندادهایم، ظهور به سمت ما خواهد آمد. با قیام امام(ره) و با طرح مباحثی که ایشان درباره مهدویت اعلام کردند، فهمیدیم که تا حرکت نکنیم، ظهور اتفاق نمیافتد و اصلاً فلسفه ظهور بر همین مبنا استوار شده است که « «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ ».
نیازمند ادبیات تازهای در حوزه مهدویت هستیم
بر این فرض ما نیازمند ادبیات تازهای در حوزه مهدویت هستیم که باید شکل بگیرد. البته در سالهای اخیر رشد قابل توجهی در این حوزه رخ داده است، اما راه همچنان باقی است. گذر از مراحل تمدنسازی که نیاز به این دارد که مرحله قبل در بین مردم تثبیت شود و یکی از مهمترین ابزارهایی که میتواند این جریان را اداره کند، ابزار رسانه و هنر است، به ویژه زمانی که کل این مراحل در جمهوری اسلامی به تثبیت رسیده است، باید این فکر را در گام نخست به کشورهای اسلامی و سپس در دیگر کشورها اشاعه دهیم.
باید در وهله نخست وضعیت خودمان را در این مسیر مشخص و روشن کنیم و بعد ادامه مسیر را ترسیم کنیم. در میانه راه بودن، آسیب تلقی نمیشود؛ ما قسمتی از مسیر را طی کردهایم و مقداری از آن باقی مانده است؛ این نگاه امیدوارکننده است و حرکت ایجاد میکند. پیمودن راه باقیمانده، ناامیدی یا غرور ایجاد نمیکند که در همین مرحله بمانیم.
چهار مرحله تمدنسازی اسلامی/ تحول در دین؛ نخستین مرحله
اگر جریان تمدنسازی را در طول تاریخ بشرتعقیب و اصول و موازین آن را بررسی کنیم، متوجه میشویم که هر تمدنی نیاز به تحول در عرصه دین دارد. این تحول در انقلاب با قرائت نوع نگاه شیعی انقلابی مبتنی بر ولایت فقیه انجام شده است، اینکه چقدر این موضوع در جامعه ما نهادینه و تبدیل به یک اصل شده، موضوعی است که در فاز اول اتفاق افتاده است. با توجه به این رویه میتوان گفت که موضوع تحول در دین در جامعه ما تا حدود زیادی رخ داده است.
دومین مرحله؛ نهضت علمی
دومین مؤلفه و حلقه تشکیل دهنده تمدن نوین اسلامی، نهضت علمی است که در تمدنهای دیگر هم سراغ داریم. تمدن با نهصت علمی رابطه دارد و نهضت علمی خنثی نیست، بلکه جهتگیری آن همان جهتگیری است که تحول دینی ایجاب میکند. ما در طی این سالها تحول علوم انسانی و اسلامی شدن علوم را داشتهایم و همان نگاه انقلابی شیعه معاصر که در عرصه دین شروع شده بود، هماکنون در حوزه علم هم شاهد آن هستیم.
طبیعتاً به نظر میرسد که تشکیل تمدن نوین اسلامی در وهله نخست با تحول دین آغاز و این امر سبب شد که توفیقات بسیاری حاصل شود و زمینه ایجاد کند که بعدها روی علم هم تأثیر بگذارد. این رویه اتفاق افتاد و باعث شد که سرعت خوبی هم در طی این سال ها داشته است.
تحول در فرهنگ و سبک زندگی؛ سومین مرحله
سطح سوم تمدن نوین اسلام، تحول در فرهنگ و سبک زندگی است که بر اساس آن تحول علمی بنا میشود. با نگاه به این حلقهها متوجه میشویم که علم سر در دامن دین دارد و فرهنگ و سبک و زندگی سر در آستان علم. ما بر اساس علمی که تولید میکنیم، شیوه جدیدی از تعاملات ارتباطی زندگی و سبک زندگی را طراحی که در قالب آن زندگیمان را اداره میکنیم. این همان تأکیدات مقام معظم رهبری است که حلقه سوم تمدنسازی را شکل میدهد و ما اکنون در آستانه این مرحله هم هستیم.
مرحله چهارم؛ بروز دستاورهای تمدنی
در مرحله چهارم و مرحله نهایی براساس فرهنگ و سبک زندگیای که شکل میگیرد، دستاوردهای ملموس تمدنی در عرصههای مختلف علم، معماری، تکنولوژی و... بروز میکند. به نظر میرسد که در حال ورود به آن مرحله نیز هستیم. بنابراین تمدنسازی نوین اسلامی راهی است که حداقل باید چهار مرحله اتفاق بیفتد تا تثبیت شود و ما در هر یک از مراحل مقداری جلو رفتهایم؛ آنچه گفته شد میتوان به این نتیجه رسید که تمدنسازی نوین اسلامی مراحل مختلفی دارد که ما در برخی از این مراحل به مقداری پیش رفتهایم؛ در مراحل قدیمیتر بیشتر جلو رفتهایم و در مراحل جدیدتر در ابتدای راه هستیم.
غرور؛ مهمترین مانع راه تمدنسازی
در نگاه آسیبشناسانه باید گفت که ما در تمامی مراحل موفق عمل کردیم، هر کدام از مراحل را به درستی بعد از نتیجه گرفتن از مرحله قبل آغاز و توالی زمانی را در این امر رعایت کردیم، اما مهمترین آسیب و مانعی که مد نظر ماست و ردپای آن را حتی میتوان در دورههای تاریخی گذشته هم دید، «غرور» است. اینکه فکر میکنیم که به انتهای راه و مقصد رسیدیم و سست و ناتوان از پیمودن مسیر شویم؛ اما اگر با همان توان پیش برویم، میبینیم که راه بسیاری باقی است.
مرز اتکای به نفس و غرور
مرز اتکای به نفس و غرور در این موضوع گفت: موضوع اعتماد به نفس یا بازیابی هویت و اعتماد به هویت مرحلهای است که در ابتدای کار، بعد از تحول دینی اتفاق میافتد و یکی از زیرشاخههای تحول دینی تلقی کرد. تحول دینی سبب میشود که افراد در این تمدن به بازیابی هویت بپردازند و با این نگاه وارد تحول علمی شوند. موضوع هویت و اعتماد به نفس در این مقطع رخ میدهد که تا حدود بسیاری زیادی در انقلاب ما شکل گرفته است.